اوایل نه ماهگی

سلام مامانی عشقم فدای چشات شم اینقدر این روزا ناز شدی اینقدر دلمو میبری هلاکم میکنی فقط چشمم بهته با هر بار دیدنت عشق میکنم نازنینم این روزا دیگه اوووووج شیرینیته اوفففففففف هر وقت صدای منو میشنوی یا منو میبینی نق میزنی و دستاتو میاری بالا هوم هوم میکنی که بغلت کنم بعدم که میای بغلم چنان محکم بغلم میکنی و فشارم میدی که میخام بخورمت عاشق این کاراتم.بعد دیگه اینقدر میبوسمت .........

خیلی جیگری مدتیه که یه ساعتی میشینی با اسباب بازیات بازی میکنی و مامانم کاراشو میکنه بادکنک خیلی دوست داری ازین بلندا از فرودگاه برات خریدیم اخه اونجا بچه ها بازی میکردن خیلی حال میکردی الانم باهاش کلی بازی میکنی ...........ای دل غافل الان که دارم مینویسم ترکوندیش

صبح که بیدار میشی تی وی رو رروشن میکنم برنامه کودک خیلی دوست داری هر وقت بچه ها دست میزنن تو هم جیغ میکشی و دست میزنی.

هنوز آب دهنت میاد شدییییید.یکی دو روز پیش کیانا و مامانش اومدن خونمون چه ناز بود منم برا اولین بار میدیدمش چقدر شما دوتا همدیگه رو دوست داشتین و بازی کردین من و سمانه جونم کلی حرف زدیم همین روزا ما هم میریم خونشون

مدل شیر خوردنت مدام عوض میشه همش غلت میزنی و منو دنبال خودت میکشونی . با پوشک عوض کردنت هم که معرکه دارم غلت میزنی اصلا یه ثانیه اروم نمیمونی که پوشکتو ببنددم کلی با هم کشتی میگیریم اخرش تو پیروز میشی و در حالیه قهقهه میزنی از دستم فرار میکنی منم یاد گرفتم چکار کنم شکمتو میخورم و تا میخندی پوشکتو میبندم.

یاد گرفتی بابا   بابا میگی و دل میبری صداتم که قشنگه برامون آواز میخونی .دایی رضا میگه صدات خیلی خوبه و آوا هات معانی خاصی داره .

بالاخره که همه جوره عاشقتم