این روزا
13 ماهگیت مبارک عزیز دلم دیشب برات یه جشن کوچولو گرفتیم ولی هر کاری کردیم راه نرفتی ازت فیلم بگیریم خودتو برا دایی لوس میکردی باد باد میگفتی تا بیاد از پاهات بگیره و بابایی هم از دستات و تو رو تاب بدن خیلی کلکی ناز من.
حدودا 10 روزه که راه افتادی ولی هنوز یه کمی میترسی تو خونه دوست داری دستتو بگیرم و با هم راه بریم البته میری از تو کمد من کفشامو میاری و 4-5جفت کفشای خودتم همیشه تو خونه ست. میگی پا پا . دو تایی پامون میکنیم و راه میریم .
وقتی سگ میبینی میگی هاپ.
امروز بارون میومد رفتیم بیرون میگفتی آب (هر کاری کردم بارون نگفتی)خیلی دوست داشتی همش میخندیدی.
وای که تلفن و ایفون و موبایل از دستت امون نداره اگه تو خیابون موبایل کسی زنگ بزنه میگی الو الو .میری رو مبل و قد بلندی میکنی که ایفون رو برداری و بگی الو الو .
دیشب به دایی میگفتی آیی آیی.
هر چی خوردنی هم ببینی فوری میگی به به .
وقتی مامانی میاد خونمون زود با من بای بای میکنی و میری بغلش انقدر به به میکنی که میبرت بیرون برات به به میخره.
هر روز به بابایی وابسته تر میشی الان دیگه از بغل بابا بغل هیچکس دیگه نمیری حتی من.اونم میبرت برگ میکنی میدی جوجو هات بخورن وقتی میای خونه باز میگی برگ برگ تا دوباره ببرت
یا میذارت رو ماشین با سرعت میری بالا و سر میخوری .گاهی هم میذارت رو در خونشون و تابت میده.
یه گربه هم میاد جلو خونه که تو بهش میگی بع و با بابا براش غذا میبری
راستی دندون هفتمت هم دراومده
انقدر شیطونی کردی که بابا تلویزیون و زد به دیوار همون شب انقدر آب دهنتو تو کنترل ریختی که خراب شد
نازی من هر روز که میگذره شیرین و شیرین تر میشی و خوردنی تر .فدات
راستی محمد طاها هم پیدا شد خدا رو شکر