مهرومهرو، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 27 روز سن داره

یک گل خوشبو اسمش مهرو

30 کاری که هر کودک قبل از 12 سالگی باید انجام دهد!

        این مطلبو از مجله کودک من برداشتم با اجازه ؟!! چندتایی مربوط به موقعیت ما نمیشه ولی کلا به نظرم جالبه .حالا که بزرگ شدیم میبینیم عجب !!میشد بیشتر شیطونی کنیم و بهتر بگم بچگی کنیم کاش قدرشو میدونستیما. مهرو جونی تمام سعیمو میکنم که بیشترین لذتو از زندگیت ببری امید زندگی من كودك حین بازی كردن به كشف محیط اطراف خود می‌پردازد و نخستین قدم‌ها را برای اجتماعی شدن بر می‌دارد. تماس با محیط خارج باعث می‌شود دنیای كودكان وسعت بیشتری پیدا كرده و آنها با مفاهیم جدید آشنا شوند. كودكان حین بازی كردن با شخصیت‌های اجتماعی آشنا می‌شوند و نقش خود را به‌عنوان یك فرد در آینده...
11 آبان 1392

بدون عنوان

سلام گلم سنبلم عزیزم همه زندگی من عشقم نفسم جونم وجودم عمرم هستی من دنیای من بهشت من و... فقط خدا میدونه که هیییچ واژه ای نمیتونه احساساتم نسبت به تو بیان کنه قربون چشات بشم اینقدر این روزا شیرییییییییییییییییییییییییین شدی اینقدر دل میبری اینقدر نازی نازی نازی که .... من که فقط میبوسمت چه بوسا تا جیغتو در نیارم ولت نمیکنم دست خودم نیست که خیلی ملوسی. نمیدونم همه بچه ها برا ماماناشون اینقدر شیرینن؟؟؟فکر نکنم اخه من که دارم از عشق تو دیوونه میشم تو یه چیز دیگه ای میدونم    خب دست خاله جون درد نکنه تا ما نبودیم کلی بازدید کننده داشتیم خودمونیم نویسنده قابلیه و سلام به همه دوستای عزیزم برا همتون دعا کردم وامیدوارم خدا قسمتتون...
12 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

خنده کن ای کودک زیبای من دخترک ناز و فریبای من گرم کند خنده ات ای کودکم این شب ظلمانی یلدای من خنده تو روی تو زیبا کند چهره تو شاد و شکوفا کند گر چه توایی با نمک و دلربا باز تو را خنده فریبا کند خنده کن ای مونس شبهای من جام لبت ساغر صهبای من خنده زداید زدل اندوه و غم ای نفس ولعل شکوفای من خنده کلید در اسرار دل خنده گره وا کند از کار دل خنده تسلی ده روح و روان خنده دوای دل بیمار دل کودک من بهر مادر خنده کن جان من از شوق تو اکنده کن روی تو چون ماه درخشان ولی با دو سه لبخند تو تابنده کن ...
11 فروردين 1392

همه آنچه توانستم به قلم بیاورم

دخترم... بهانه زندگی ام تویی تنها امید بودنم وتنها دلیل خندیدنم پیش از تو هیچ.. هیچ... هیچ... و اکنون در گذار زندگی من عشق را،  محبت را،  دوست داشتن را،  زندگی را و در نهایت خدا را با تو معنا کرده ام وجودم لبریز از احساس است و قلبم  مالامال از عشقت نگاه تو آرامش قلبم و هر لبخندت تولدی دوباره ی من است بهترین ها را برایت آرزومندم ای بهترینم   ...
4 بهمن 1391

اولین حس مادری

این نوشته رو دوست عزیزم سمیرا روز مادر همراه یه شیشه مربای خوشمزه برام اورد (البته من هنوز باردار بودم)خیلی باهاش حال کردم .سمیرا جونم ممنون می بوسمت کودکی که آماده تولد بود، نزد خدا رفت و از او پرسید:«می گویند فردا شما مرا به زمین می‌فرستید، اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم؟» خداوند پاسخ داد: « از میان تعداد بسیاری از فرشتگان، من یکی را برای تو در نظر گرفته‌ام. او از تو نگهداری خواهد کرد.» اما کودک هنوز مطمئن نبود که می خواهد برود یا نه :«اما اینجا در بهشت، من هیچ کار جز خندین و آواز خواندن ندارم و اینها برای شادی من کافی هستند.» خداوند لبخند ز...
25 دی 1391

خوشبختی تو عشق من است

تو میدانی و همه میدانند که زندگی از تحمیل لبخندی بر لبان من ، از آوردن برق امید ی در نگاه من از برانگیختن موج شعفی در دل من عاجز است .  تو میدانی و همه میدانند که شکنجه دیدن بخاطر تو ، زندانی کشیدن بخاطرتو و رنج بردن بپای تو تنها لذت زندگی من است از شادی توست که من در دل می خندم ، از امیدرهائی توست که برق امید در چشمان خسته ام میدرخشد و ازخوشبختی توست که هوای پاک سعادت را در ریه هایم احساس میکنم .نمیتوانم خوب حرف بزنم ، نیروی شگفتی را که در زیر این کلمات ساده و جمله های ضعیف و افتاده ، پنهان کرده ام دریاب ، دریاب  من تو را دوست دارم ، همه زندگی ام و همه روزها و همه شبهای  زندگی ام ، هر لحظه از زندگی ا...
25 دی 1391
1