دو ماهگی دخملم
سیسمونی
مامانی مدتهاست آرزوی دیدنتو داره چه نقشه ها که تو سرش نیست می خاد دخترش بهترینها رو داشته باشه واسه همین رفته تهران و وای نمی دونی چه چیزایی برات خریده وای عزیزم کی شه این لباسا رو تنت کنم.حالام جشن سیسمونی دخملمه. خاله صدیق و مامانی حسابی شرمندمون کردن خاله کلی لباس خوشگل برات بافته همه چی معرکه ست. مامانی سنگ تموم گذاشتی خیلی خیلی دوست داریم. دست خاله مهنوشم درد نکنه این عکسا رو گرفته. پ عالی بود مامانی دستای مهربونتو میبوسم ...
پای خومشزه
دستت کم بود حالا دیگه مدتیه پاپاتم میخوری میدونم حتما خیلی خوشمزست باید منم بچشم هوم دهنم آب افتاد برا پای تپل کوچولوت ...
نویسنده :
مامان
17:17
قربون خنده هات بشم
این عکسو عید غدیر از دخترم گرفتم.امسال یه سید کوچولو داشتیم که همه برا دیدنش اومدن خونمون الهی همیشه بخندی نازنین ...
نویسنده :
مامان
17:14
بغل دایی جون
سفر
یه خبر خوب امروز اسم دخترمو برا سفر مکه نوشتیم فکرشو بکن روزی که بابایی برامون فیش مکه میگرفت کی فکرشو میکرد یه کوچولوی نازم مارو همراهی کنه به امید خدا ٢١فروردین راهی میشیم . تا اون موقع دختر قشنگم می تونه بشینه،چهار دست و پا کنه،شایدم چن تا مروارید داشته باشه. ...
نویسنده :
مامان
17:56