مهرومهرو، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره

یک گل خوشبو اسمش مهرو

سیسمونی

مامانی مدتهاست آرزوی دیدنتو داره چه نقشه ها که تو سرش نیست می خاد دخترش بهترینها رو داشته باشه واسه همین رفته تهران و وای نمی دونی چه چیزایی برات خریده وای عزیزم کی شه این لباسا رو تنت کنم.حالام جشن سیسمونی دخملمه. خاله صدیق و مامانی حسابی شرمندمون کردن خاله کلی لباس خوشگل برات بافته همه چی معرکه ست. مامانی سنگ تموم گذاشتی خیلی خیلی دوست داریم.  دست خاله مهنوشم درد نکنه این عکسا رو گرفته. پ  عالی بود مامانی دستای مهربونتو میبوسم ...
6 دی 1391

پای خومشزه

دستت کم بود حالا دیگه مدتیه پاپاتم میخوری میدونم حتما خیلی خوشمزست باید منم بچشم هوم دهنم آب افتاد برا پای تپل کوچولوت ...
6 دی 1391

سفر

یه خبر خوب امروز اسم دخترمو برا سفر مکه نوشتیم فکرشو بکن روزی که بابایی برامون فیش مکه میگرفت کی فکرشو میکرد یه کوچولوی نازم مارو همراهی کنه به امید خدا ٢١فروردین راهی میشیم . تا اون موقع دختر قشنگم می تونه بشینه،چهار دست و پا کنه،شایدم چن تا مروارید داشته باشه.   ...
5 دی 1391